نوشته اصلی توسط
orbital
همه ی همسن و سالهای شما اولش همین حرفارو میزنن و فکر میکنن خیلی بزرگ شدن ، ولی فقط فکر میکنن... شما 25سالت که شد تازه کم کم خودتو میشناسی و با خودت کلنجار میری که اصلا از خودت و زندگی چی میخوای، شاید یه منبع درامدی داشته باشی اما این تنها کافی نیست، مشکل خدمتت یکی از نطر تاثیر روی پختگی و استقلال شخصیه و دیگری برای انجام وظیفه و اینکه معمولا از نظر خانواده دختر ها حتما مهمه ... فکر و خیالایی که در سر داری هیچوقت جامه عمل به خودش نمیگیره برادر... توام مثل من و خیلی های دیگه هستی ولی چند سال دیگه تازه میفهمی اصا راه رو عوضی رفتی... اگا خودتو درگیر همچین مراوداتی بکنی اولین لطمه ای که میخوری روی درس هست..شاید الان به حرفام بخندی یا که جدی نگیری ولی هرکس راه شمارو رفت ،شکست خورد...حالا اگه خیلی طالبی، باید صبد کنی تا اولن خوده دختره روت حساب کنه، دوما خانواده خودت ،سوم هم خانواده دختر... من فکر نمیکنم هیچ کدوم از سه طرف به خواسته ات اهمیت بدن! بخاطر سن کمی که داری. خیر پیش
ممنون عزیز از نظرت، اما من خودخواهانه اینو نمیگم، من اطرافیانم رو دیدم که این رو میگم و برای همین به خودم مطمئنم.
اگر صرفا بحث سن و سال باشه همه پدر و مادرهای ما در سن کم ازدواج کردن، پس بحث سن نیست، بحث شرایطه که شکر خدا من دارمش.
در ضمن در مورد اون حرفی که زدی "باید صبد کنی تا اولن خوده دختره روت حساب کنه، دوما خانواده خودت ،سوم هم خانواده دختر... "
مورد دوم همین الانم هست، میمونه مورد اول و سوم که خدا میدونه نتیجش چی میشه !
اگه تجربه ای برای کمک بهم داری ممنون میشم دریغ نکنی.